اسرار چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری زاد روز سور (گاو خشمگین) بر کاویانی نژادان خجسته باد .
در حقیقت سه شنبه آخر سال ، زاد روز پدر قوم اریا ، از سرزمسن سیستان ،همان رستم دستان است .
پدر ارشد قوم آریا که فردوسی خوش گفتار آن را مرزبان الهی نامیده است .
اگر اندک اسمی از این پهلون ایرانی مانده است به همت فردوسی بزرگ بوده است .
چرا که پس از یغمای مغول تا توانستند نام او را زدوند .
او که در سرتاسر متون اساطیری از مصر و میانرودان گرفته تا فینیقیه و یونان بر جایگاه ارشدی نشسته است .
پس از یورش تازی هرکه نام رستم را به میان می آورد بی گمان به سرنوشتی چون ابن مقفع و رازی دچار میگردید .
پس درود بر فردوسی بزرگ که نام رستم دستان را به سان کلیدی بر متون رمزی جهان زنده نگه داشته است .
ریشه واژه سور اور یا آر میباشد .
اور در تمام زبانهای باستانی به معنی نور است که نخستین آنها همان ( آر )پاره بنیادی واژه آریایی میباشد .
س و ش نشانه شکوه به آن پیوست و واژه شر و سر به معنی سرور پدید آمد که در بیشتر نقشهای باستانی ، با ( شیر ) سلطان دشت و دمن شناخته میشود .
اما در زمان خشم ، نقش گاوی خشمگین و سد شکن به خود میگیرد و شاخه هایش نماد کرانه شرقی که خورشید را در خود جای داده میباشد .
درود بر دیار سیستان و بلوچستان ، این خانه خدایان اساتیر که جهان را بر گرده خود نگه داشته است .
امروز شمعی در خانه برای زادروز این رعد انداز اسرارآمیز از یاد رفته بیافروزیم که تنها ما فرزندانش هستیم و دشمن بسیااااار دارد .
به خودت ببال که از تبار پاک آریایی و شاهان شیر نشان هستی .
( اقتباس از سلمان سمیعی پژوهشگر توانای ایرانی )
آیین ها و مراسم چهارشنبه سوری
این جشن، نخستین جشن از مجموعهٔ جشنها و مناسبتهای نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر ، بهصورت جمعی در فضای باز برگزار میشود .
آتشبازی
در قدیم اگر مراسم در حیاط برگزار می شد ، خاکستر آتش را یکی از اعضای خانواده ، معمولاً یک دختربچه ، برمیدارد و به چهارراهی که محل انباشت خاکسترهاست میبرد .
در برگشت به خانه، در میزند و اهالی خانه میپرسند «کیست ؟ » ، میگوید «منم» ، میپرسند
«از کجا میآیی ؟»، پاسخ میدهد «از عروسی» و بازمیپرسند «چه آوردهای ؟» و وقتی پاسخ میدهد «سلامتی»، در به روی او میگشایند .
کوزهشکنی
در بیشتر شهرهای ایران پس از پریدن از روی آتش ، کوزهها را میشکنند ؛ احتمالاً ریشه این آیین ، این باور خرافی قدیمی است که کوزه بدیمنی را جذب میکند .
با شکستن کوزه ، بد یمنیها هم از بین میرود . این رسم در شهرهای مختلف با تفاوتهای جزئی انجام میشود .
در تهران یک یا چند سکه درون کوزه میگذارند و از بالای بام (یا در زمان قدیم از بالای نقارهخانه) به پایین پرتاب میکنند تا بشکند .
این سنت احتمالاً بر یک اصل بهداشتی نیز متکی بودهاست ، زیرا ایرانیان قدیم بر این باور بودهاند که ظروف سفالین را بیش از یکسال در خانه نباید نگاه داشت .
چون ظروف سفالین لعاب ندارند و قابل شستشو نیستند و اگر یک سال استفاده شوند ، آلوده و غیربهداشتی میشوند و استفاده بیشتر از آنها جایز نیست . پس آنها را باید شکست و دور انداخت .
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان ، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند .
صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری ، شیرینی ، شکلات ، نقل و پول میریزد .
آیین قاشقزنی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیدهاست به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند .
بختگشایی و گرهگشایی
یکی از سنتهای چهارشنبهسوری برای حل مشکلات ، این است که مرد یا زنی ، گوشهای از لباس یا چارقد خود را گره میزند و در خیابان از نخستین عابر میخواهد که آن گره را بگشاید، یا گاهی از قفل کوچکی استفاده میکنند و کلید آن را به نخستین عابر میدهند تا آن را باز کند .
این کار به نیت باز شدن گره از کارهای فروبسته انجام میشود .
خوردنیها
سعید نفیسی در توصیف آیینهای چهارشنبه سوری به آجیل نذری یا آجیل مشکلگشا اشاره میکند . البته آن را جزو آداب خاص نمیداند اما کسانی که به آن باور دارند ، این نذر را در چهارشنبه سوری هم ادا میکنند .
در خراسان آجیلی مخصوص چهارشنبهسوری وجود دارد که نمک ندارد و خوردن آن را مایه شگون میدانند .
در کردستان نیز بو دادن و خوردن گندم ، کنجد ، نخود و عدس مرسوم بودهاست .
خراسانیها در شب چهارشنبهسوری غذایی به نام «چهار رنگپلو» میپزند که متشکل از رشتهپلو ، عدسپلو ، زرشکپلو و ماشپلو است .